حسابش دستم نیست که چند سال و چند ماه و چند روز و ساعت و دقیقه و ثانیه بود که دوستش داشتم که عاشقش بودم که دوست داشتم من نباشم و او باشد
اما هنوز یک هفته هم نشده که از دستش ناراحت شده ام که قلبم را شکسته که دارم بیخیالش میشوم که دارم نسبت به او سرد میشوم
اینبار واقعا با تمام دفعه های قبل فرق دارد...
چون قلبم را بدجور رنجانده...
من همه جوره سعی ام را کردم که به او بفهمانم دوستش دارم و او همه جوره...
رفتارش تغییر کرده نمیدانم شاید اصلا از اول اینگونه بود
راست میگویند آدم عاشق کر میشود و کور اما من درمورد خودم این را قبول نداشتم مطمئن بودم دارم خوب میبینم و خوب میشنوم اما انگار من هم اشتباه می کرده ام
او بد نبود ، ایراد خاصی هم نداشت اما بعضی کارهایش با حرفش برابری نمیکرد شاید عمدا یا شاید هم سهوا اما فرقی ندارد چون از او انتظارش را نداشتم...
قرار نبود با اسب سفیدش بیاید اما قرار بود مثل یک شاهزاده ی واقعی بیاید
اما الان برایم مثل آدم های معمولی دیگر است با این تفاوت که دیگر حتی اجازه نمیدهم نقش برادرم را داشته باشد...
کی گفته آدم ها توی دنیای مجازی خودشون نیستن...
اتفاقا آدم ها تو دنیای مجازی همونی میشن که میخوان ، که دوست دارن
فقط یکم رنگ و لعابش بیشتر میشه ، دروغ هایی که دوست دارن توی واقعیت بگن و نمیتونن رو راحت تر میگن
حرف های راست و حقیقت های تلخی رو که نمیتونن صاف و پوست کنده تو چشات بگن رو مستقیم و غیر مستقیم با پرویی تمام بهت میگن...
ادم ها تو دنیای مجازی خودشونن خود واقعی شون... فقط باید صبر کنی و از دور ببینی شون تا یکم یکم همه چی رو بفهمی
از وقتی من دیگه تو زندگیت نیستم
به جای خندیدن همیشه غمگینی
من شرط میبندم غمگین تر هم میشی
اگه بگم دیگه منو نمیبینی
تو چشمات مال من نیست و
نگات دنبال من نیست و
چشات رو دزدکی دیدم
تو قهوه ات فال من نیست و
نمی دونی دیگه حالی توی احوال من نیست و
نمی دونی
تو از من دلخوری اما این ها اشکال من نیست و
از اون وقتی که هیچ گوشی دیگه اشغال من نیست و
نه تو ، نه هیچ کس دیگه تو استقبال من نیست و
نمی دونی
تو قلب تو دیگه جایی واسه امثال من نیست و
یه ذره دلخوشی حتی توی اقبال من نیست و
بهارش این جوری باشه ، نه امسال ، سال من نیست و
نمی دونی ، نمی دونی ، نمی دونی
این کبد نیست که نقش تصفیه کننده داره...
این دل آدمه که خیلی سخت داره بعضیا رو از توش بیرون میریزه
اون جگر نیست که خون میشه.... اون دله
اگه آدم فقط عقل داشت و قلب نه
الان خیلی ها این قدر دو دل نبودن
الان خیلی ها این قدر غمگین نبودن
الان خیلی ها توی زندگی آدم نبودن
الان وضع خیلی هامون بهتر که چی بگم
عالی بود عالی
چقدر بده اطرافیات بهت بگن چی شده و بگن تا حالا هیچ وقت اینجوری ندیدنت و تو فقط تنها چیزی که بتونی بگی اینه که بگی ناراحتم ناراحت
همه میگن که تو رفتی همه میگن که تو نیستی
همه میگن که دوباره دل تنگمو شکستی
دروغه
چجوری دلت می اومد منو اینجوری ببینی
با ستاره ها چه نزدیک منو تو دوری ببینی
همه گفتن که تو رفتی ولی گفتم که دروغه
همه میگن که عجیبه اگه منتظر بمونم
همه حرفاشون دروغه تا ابد اینجا می مونم
بی تو و اسمت عزیزم اینجا خیلی سوت و کوره
ولی خب عیبی نداره دل من خیلی صبوره
صبوره